نقش بازیهای گروهی در تفهیم مفهوم «شکست» به بچهها/ ویژگیهای یک بازی خوب برای کودکان چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۰۶۶۴
درحالی والدین تصور دارند کودکان باید پس از بازی کردن به نتیجه اخلاقی برسند که اساسا بازی باید آزادانه و با اشتیاق از سوی خود کودک انتخاب شود و ایجاد احساس خوشایند در کودک و نه کسب نتیجه اخلاقی هدف از بازی باشد.
به گزارش ایسنا، اگرچه ارائه تعریف دقیق و جامع "بازی" از منظر روانشناسی به شکلی که مرز آن را با سایر فعالیتهای انسان جدا کند، دشوار است اما می توان گفت برای اینکه فعالیتی "بازی" نامیده شود، پنج ویژگی برای آن در نظر گرفته می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درواقع بازی باید دارای انگیزه درونی باشد و آزادانه انتخاب شود نه اینکه پدر و مادر سعی داشته باشند به زور و برای کسب نتیجه کودک را به انجام بازی وادار کنند. همچنین بازی باید حس خوشایندی به کودک دهد و کودک برای کسب حس لذت و شادی مشتاق انجام بازی باشد. از سوی دیگر واقعیت گریزی از جمله ویژگیهای اصلی بازی محسوب می شود و کودک باید به لحاظ جسمی و روانی درگیر بازی شود.
هدف از بازی در خودش نهفته است. بازی باید تنها به علت رضایت حاصل از انجام آن صورت پذیرد. اگر کودکان وادار شوند یا حتی با ملایمت زیر فشار بازی کردن قرار گیرند ممکن است هیچ گاه به فعالیت تعیین شده به چشم بازی نگاه نکنند.
بازی و تخلیه انرژیبازی سبب تخلیه انرژی کودک میشود. کودکان از انرژی وافری برخوردارند که اگر تخلیه نشود اختلال ایجاد میکند.
از سوی دیگر بازی از راه ایجاد توهم قدرت و کنترل در کودک اضطراب عینی کودک را کاهش میدهد. کودک با وسایل بازی چیزهایی میسازد و وسایل کوچک زندگی درست میکند.
بازی کودک فعالیتی است برای کسب شادی و لذت، نه برای به دست آوردن نتیجهبازی کودک فعالیتی برای کسب شادی و لذت و نه به دست آوردن نتیجه است. یکی از تصورات مخربی که به والدین القا شده و حالا می خواهند این تصور را به بچههایشان انتقال دهند، این است که بازی به منظور رسیدن به نتیجه انجام می شود.
ما از کودکی یاد گرفتهایم که هر کاری باید نتیجهای داشته باشد و اصولاً در بازی و هر کاری به نتیجه فکر میکنیم؛ در حالی که بازی باید برای بچه خوشایند باشد تا کودک با احساس خوشی که به بازی دارد آن را فارغ از نتیجه انجام دهد.
از سوی دیگر کودک باید به لحاظ جسمانی روانی یا هر دو درگیر بازی شود؛ نه اینکه منفعل باشد یا به آنچه روی میدهد بیاعتنا باشد.
نقش همبازی شدن والدین با بچهها در تربیت مناسب فرزندمشارکت والدین در بازی می تواند نقش بازی را در تربیت پررنگ تر کند. لذتی که بچهها به هنگام همبازی شدن با والدین احساس می کنند وصف ناشدنی است.
گاهی والدین به جهت اجبار و اصرار کودکان تن به بازی می دهند و گاهی هم با میل و رغبت این کار را میکنند. میل و رغبت والدین نیز به دو شکل ابراز میشود. گاهی کودک پیشنهاد داده و والدین با روی باز از آن استقبال می کنند و گاهی هم خود والدین پیشنهاد بازی می دهند، گاهی یکی از والدین در بازی با کودک مشارکت می کنند اما گاه هر دوی آنها با کودک، بازی می کنند. این نوع بازی را باید از تأثیرگذارترین بازی ها دانست.
بر اساس اطلاعات درج شده در کتاب «خشت اول؛ از چهار تا هفت سالگی» که زیر نظر موسسه فرهنگی منادی تربیت وابسته به وزارت آموزش و پرورش منتشر شده است، کودکان نسبت به کسانی که اجازه بازی فعال به آنها می دهند رفاقت ویژهای دارند. البته آنها با بزرگترهایی که خودشان هم در بازی فعال کودکان شرکت می کنند هم رابطه ویژهتری را برقرار میکنند. یکی از دلایل علاقه شدید کودکان به بازیهای ساکن مثل بازیهای رایانهای به ویژه در سنین پایین ممنوعیت بازیهای فعال در خانه است.
به هنگام بازی با بچهها خشن برخورد نکنیدبرخورد تند و خشن والدین با کودکان در هنگام بازی ترس و دغدغه را در وجود آنها تولید می کند. این اضطراب لذت بازی را از آنها می گیرد. کسانی که این ترس و دغدغه را در کودک تولید میکنند در نگاه او دوست محسوب نمیشوند و کودکان با چنین افرادی میانه خوبی نداشته و از آنان فراری هستند.
بچهها از بازیهایی که خودشان انتخاب میکنند لذت میبرندبچهها از بازیهایی که خودشان انتخاب می کنند لذت میبرند. بازی ایی که به زور بر کودکان تحمیل میشود برای آنها جذابیت چندانی ندارد. یکی از دلایل گوش ندادن به حرفها لجاجت، بهانهگیری و رفتارهایی شبیه به این محروم شدن از بازیهای مورد علاقه و تحمیل شدن بازیهایی است که کودک علاقهای به آنها ندارد.
بازی طبیعی مهم است؛ بچهها عاشق بازی با وسایل واقعی هستندممکن است یک بچه چند ماهه با یک وسیله خیلی ساده روزها و هفتهها بازی کند و خسته هم نشود اما همین که کودک راه رفتن را یاد بگیرد و روی پای خودش بایستد آرام آرام نیاز به تنوع در بازیها را میتوان حس کرد. در اینجا ضرورت آشنایی پدر و مادر با انواع و اقسام بازیهای کودکان خود را نشان می دهد. بچهها به شدت بازی با اشیا واقعی را دوست دارند. مثلاً آنها بیش از آنکه دوست داشته باشند با ظرفهای اسباب بازی بازی کنند علاقه دارند با ظرفهای داخل آشپزخانه بازی کنند. بازی با تلفن یا رادیوی قدیمی برای بچهها جذاب تر از بازی با تلفن یا رادیوی اسباب بازی است.
از سوی دیگر بازیها هر اندازه طبیعی باشند برای کودکان جذاب ترند. بچهها خاک و گل را بر خمیر ترجیح می دهند. آنها دوست دارند به جای اینکه با آجرهای پلاستیکی خانه درست کنند با خاکی که خودشان گل کردند خانه بسازند. کودکان از بازی کردن در کنار یک نهر آب خیلی بیشتر از بازی در تشت آب لذت میبرند.
بچه ها در بسیاری از بازیهای جدید تنها یک یا چند دکمه را فشار می دهند و از حرکاتی که پس از فشار دادن دکمه تولید می شود لذت می برند. کودکان به صورت طبیعی از بازیهایی که اثر خودشان را در آن می بینند بیشتر استقبال می کند اما بازیهایی که نقش بچهها فشار دادن یک دکمه و تماشا کردن آن است آنها را زود خسته می کند.
دسته جمعی و رقابتی بودن بازی مهم استبازی باید قابلیت همکاری با دیگران داشته باشد یا جمعی انجام شود. برخی از بازیها مثل لی لی رقابتی هستند و برخی هم مثل ساختن یک خانه با همکاری یکدیگر انجام می شوند. این بازیها در کنار بازیهای رقابتی در رشد تربیتی کودکان تأثیر ویژهای دارد. بچهها در این بازیها روحیه سازش و همکاری با دیگران را پیدا می کنند. لذتی که کودکان از این بازیها می برند متفاوت از بازیهای فردی است.
بچه ها دوست دارند بازیشان در معرض دید دیگران به ویژه بزرگترها باشد. این حس تنها در سنین کودکی با کودکان مان نیست. آنها وقتی به نوجوانی و جوانی هم می رسند دوست دارند بازیشان در معرض دید دیگران باشد.
بازیهای فردی و عدم آشنایی کودک با مفهوم شکستکودک به چشیدن طعم پیروزی و شکست به معنای رقابتی آن هم نیاز دارد. کودکانی که تنها و فردی به به بازیهای فردی یا مشارکتی میپردازند با مفهوم شکست آشنایی پیدا نمی کنند. به همین دلیل هم در مواردی که مجبور هستند وارد رقابت شوند دچار مشکلات جدی میشوند.
اصلی ترین مشکل این کودکان نداشتن ظرفیت شکست است. شکست برای این کودکان به قیمت شکست در روحیه و نشاط تمام میشود. اگر کودکان شکست را در بازیهای رقابتی را بچشند آماده مواجهه با شکست در سنین بالاتر هم میشوند.
کودکان ما در اولین بازیهای رقابتی به جهت شکستی که از رقیب می خورند ناراحت شوند اما نباید این ناراحتی والدین را نگران کند. اگر به درستی با این ناراحتیها برخورد شود کودک آرام آرام آب دیده شده و قدرت مواجهه با شکست را پیدا میکند.
بازی بیرون از خانه برای بچهها مهم استبچهها همان اندازه که در داخل خانه بازی کنند باز هم جای بازیهای بیرون از آن را برایشان نمی گیرد. بازیهایی که در آن بچههای هم سن و سال با هم بازی میکنند نشاطی به کودک می دهد که در بازیهای خانگی نیست. گرایش کودکان به بازیهای بیرون از خانه عیب نیست آنچه عیب محسوب میشود عادت افراطی به محیط بیرون از خانه است به گونهای که کودک دوست داشته باشد دائم بیرون از خانه و یا بچههای دیگر باشد. بازی کردن با کودکان دیگر در محیط بیرون از خانه به اجتماعی شدن کودکان ما کمک میکند. کودکان تجربه کردن را دوست دارند به همین دلیل هم دوست دارند اسباب بازیهایشان را خراب کنند تا ببینند چه اتفاقی میافتد. آنها دوست دارند از درون اسباب بازی با خبر شوند اشتباه کردن و پس از آن فکر کردن و بعد از آن هم اصلاح کردن اشتباه لذت بازی را برای کودک بیشتر می کند.
سه منبع مهم اسباب بازی؛ فروشگاه، محیط منزل و طبیعتفروشگاه، محیط منزل و طبیعت سه منبع مهم برای تامین اسباب بازی کودک محسوب میشوند. محیط منزل یعنی هر چیزی که در خانه هست بهترین اسباب بازی برای کودک است. برای مثال همه دور ریختنیها، حتی ظروف داخل کابینت همراه با یک چارچوب مشخص و حمایت و هدایت پدر و مادر اسباب بازی محسوب میشوند.
همچنین طبیعت یک منبع بی انتها و بی زبان اسباب بازی است. هر چه که در طبیعت هست بهترین اسباب بازی است. این در حالی است که در بهترین حالت در فروشگاههای اسباب بازی کمتر از ۴۵ درصد نیازهای بچهها جواب داده میشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: روانشناسي بازي شهرداري تهران شوراي شهر تهران اتوبوس رگبار و رعد و برق كشته هائيتي آموزش و پرورش شهرداري تهران شوراي شهر تهران اتوبوس رگبار و رعد و برق بیرون از خانه لذت می برند سوی دیگر دوست دارند اسباب بازی بازی ها برای کودک بازی هایی بازی کردن برای کسب بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۰۶۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام